فصل رویش...
13 اسفند 1394
بشــکن این بغض های غمــزده را... بیشتر »
2 نظر
سفری پیش آمد...
02 اسفند 1394
باغ آبستن یک حادثه شد...
باغبان را سفری پیش آمد... بیشتر »
پدربزرگ مهربان
12 بهمن 1394
نامِ تو، خاطراتِ کودکانهء مرا
پر ز حسِّ «بودن» و «غرور» و «افتخار» می کند. بیشتر »
واژه های ممنوعه...
02 بهمن 1394
از خاطرم رفت دلی که بوسه گاه ابلیسیان شد، لیاقت بوسه زدن بر خاک پای دوست در او نیست....
الهی، خانه ی دلم، حریم شیطان شد؛
مرا در زدودن ردّ پای ابلیس از حرم خویش یاری فرما. بیشتر »
جایی برای گریستن....
17 آذر 1394
چشمهای خشکیده و بغضهای فرو بلعیده!
باران می خواهم ای خدا
جایی میخواهم برای گریستن...
حرمی نصیبم فرما
"یا مقلب القلوب والأبصار" بیشتر »
به تو مدیونم....
08 آذر 1392
به تو مدیونم... و به مادری که با چشم¬های گریان، روشنی آب را با اشک و آه به گرد راه سپرد ...
به تو مدیونم... و به همسری که با آرزوهای ناتمام، سیاه بی¬کسی بر تن بخت جوان پوشاند... داغدار یار شد و به سوگ نشست... درد فراق بر روح و جانش ریشه کرد و بی¬د… بیشتر »