ماجرای آن روز قسمت 2
16 بهمن 1396
سری به آشپزخانه می¬زنم؛ عطر دل انگیز قورمه سبزی داد می¬زند در اوج ِ جا فتادن و خوشمزه شدن است. زیرش را کم ِ کم می¬کنم. کتاب به¬دست به سمت بالکن می¬روم و برای گلدان ها بلند بلند می¬خوانم: باهربهانه و هوسی عاشقت شده است… فرقی نمی کند چه کسی… بیشتر »
1 نظر
ماجرای آن روز ! قسمت اول
16 بهمن 1396
ساعت نزدیک 10 صبح است. تقریبا همه کارهایم را تمام کرده¬ام. دستکش ها یم را در می¬آورم . خیسی شان را می¬تکانم و از بالای محفظه ظرفشویی آویزانشان می¬کنم تا خشک شوند. بوی شوینده شیمیایی گلویم را می¬سوزاند… کمی آب می-خورم . دست هایم را بو می¬کنم… بیشتر »
به تو مدیونم
03 بهمن 1394
تو جوان بودی، مثل من... مثل ما
آرزوهایت را اما
به حرمت خاکمان به آسمان بخشیدی... بیشتر »
اجتماع عظیم عاشورای 94 اردبیل + باب المراد ابالفضل + فیلم
03 آبان 1394