ماجرای جالب میرزا هاشم قزوینی و خانواده ارمنی
آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی می گوید: زمانی که در اصفهان درس می خواندم، سال سختی پیش آمد و گاهی از گرسنگی، دچار ضعف شدید میشدم، روزی شنیدم که در خارج شهر گوشت شتر پخش میکنند، من هم به آن سو رفتم و جمع زیادی مانند من چشمهایشان را به پخش کننده گوشت دوخته بودند تا اینکه در آخر فقط مقدار پنج سیر از آن گوشت نصیب من شد.
خوشحال بودم که بینصیب نشدهام، به طرف مدرسه راه افتادم، در مسیر راه در کنار کوچهای دیدم یک زن ارمنی نشسته و دو دختر بچهاش از بیحالی و بیرمقی مانند مردگان روی هم بودند و آهسته آهسته نفس میکشیدند، آن زن که چشمش به من افتاد با ضعف بینهایت و با زبانی که من نمیفهمیدم، اظهار نیازمندی کرد و اشاره به دو دخترش نمود و به من فهمانید که به فریاد این فرزندانم برسید. خیلی ناراحت شدم، به مدرسه رفتم و همان گوشتها را سرخ کردم و برگشتم و به آن زن دادم، او کم کم آن تکههای گوشت را به دخترانش داد و سر به سوی آسمان گرفت و برای من دعا کرد.
به مدرسه برگشتم، در حالی که هوا گرم و ضعف گرسنگی وجودم را گرفته بود، دراز کشیدم و خودم چیزی نداشتم که از گرسنگی نجات پیدا کنم، ناگاه دیدم در حجره باز شد و پیرمردی نورانی که بقچهای در دست داشت وارد شد، سلام کردم، حالم را پرسید، و فرمود: این بقچه از آنِ شماست، پرسیدم چه کسی اینها را فرستاده؟ گفت: کسی که روزگار به دست اوست به یاد شما هست، این را گفت و از اتاق بیرون رفت! من به شک افتادم که این پیرمرد خوشرو و نورانی که بود؟! دنبالش رفتم، ولی او را ندیدم! آمدم به حجره و آن بقچه را باز کردم، دیدم که نانهای تافتون معطر و روغنی است که تا آن زمان ندیده بودم، بعضی از دوستان خود را صدا زدم و جریان را نقل کردم و از آن تافتونها همه سیر خوردند و من از حالت ضعف و سستی بیرون آمدم.۱
تو نیکی کن به مسکین و تهیدست که نیکی خود سبب گردد دعا را ۲
۱٫با اقتباس و ویراست از کتاب جلوه های ربانی
۲٫ پروین اعتصامی
با سلام و عرض تسلیت
صلی الله علیک یا موسی بن جعفر ایها الکاظم علیه السلام
آهسته گذاريد روي تخته تنش را
تا ميخ اذّيّت نكند پيرهنش را
اصلاً بگذاريد رويِ خاك بماند
زشت است بيارند غلامان بدنش را
اين ساق ِبهم ريخته كِتمان شدني نيست
ديدند روي تخته ي در ، تا شدنش را
اين مرد الهي مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غريبان بدنش را
اين مرد نگهبان كه حيا هيچ ندارد
بد نيست بگيرد جلوي آن دهنش را
اين هفت كفن روضه ي گودال حسين است
اي كاش نيارند برايش كفنش را
نه پيرهني داشت حسين نه كفني داشت
مديون حصيرند مرتب شدنش را تسلیت
علی اکبر لطیفیان
التماس دعا
الله اکبر از این همه انسانیت لن تنالواالبرحتی تنفقوامماتحبون
فرم در حال بارگذاری ...
نوجوان كاسب
نوجوان كربلایی شب جمعه هنگام اذان مغرب سجاده را در كنار اجناس جلوی مغازه پهن كرد و نماز اول وقت را اقامه كرد.
فرم در حال بارگذاری ...
اکران یک فیلم همجنسگرایانه در ایران!
از اکران ضربتی فیلم قصه ها و سخنان عجیب اصلی ترین متولی فرهنگ کشور که رمز جهش سینمای کشور را رفع تحریمها دانسته بود که بگذریم؛ اکران فیلم همجنسگرایانه بازی تقلید را کجای دلمان جای دهیم.
بازی تقلید بر سرنوشت محتوم اغلب هم جنسگرایان که به واسطه مشکلات روانی ناشی از انحراف جنسی به انتحار ختم می شود سرپوش گذاشته است.
رشد صعودی فیلمهایی با مضمون همجنسگرایانه طی سالهای اخیر چیزی نیست که بتوان آنرا انکار کرد و روی خوش نشان دادن به این مضامین مسئله ای است که از سوی جشنواره های معتبر فیلم به وفور دیده می شود و در واقع از نوعی حمایت پشت پرده ساختارهای فرهنگی غرب حکایت دارد.
خوش بینانه است که اکران یکی از مهمترین محصولات سینمایی غرب با مضمون همجنسگرایی در شهر تهران را رویکردی از روی نادانی دانست و باید از حالا این زنگ خطر را به صدا درآورد که عده ای در عرصه فرهنگ این مرز و بوم رخنه کرده اند و همان سیاستهای ساختارهای فرهنگی غرب را دنبال می کنند.
جا دارد دلسوزان فرهنگی انقلاب اسلامی پیش از اینکه خود مردم نسبت به اقدامهای ضد فرهنگی واکنش نشان دهند نسبت به چنین رویکردهایی عکس العمل مناسب را به عمل آورند و از پیش روی ضد فرهنگی مشکوکی که بی تردید سرنخ آن به خارج از کشور منتهی می شود جلوگیری کنند.
فرم در حال بارگذاری ...
ملیــــکه
مردی که همسرش به ملائک__ ملیکــــــــــــــــــه بود
باید خدا شوی که بفهمی عــــــــــــــلــــــــــــــــــی که بود…
پـــــــــ .نــــــــــــــــــ
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به علی(علیه السلام) فرمود:
ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.»
مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 268.
محمد تقی مجلسی، روضةالمتقین، ج 13، ص 273
فرم در حال بارگذاری ...
چادر سر کردن بلدی می خواهد؟!
فرم در حال بارگذاری ...