کیک برفی!!!!
اردبیل
11 فروردین 93
12:30
فرم در حال بارگذاری ...
تو با سهمیه قبول شدی!!!!
سلام
واقعا دل آدم از این بی انصافی ها می گیرد. فقدان عزیز با هیچ چیز عالم قابل جبران نیست. همین آدها ی مدعی آیا حاضرند تمام عالم را بگیرند و در عوض خانواده اشان را فدا کنند.
فرم در حال بارگذاری ...
خداحافظ رفیق!
فرم در حال بارگذاری ...
سرباز کوچیک!!!!
فرم در حال بارگذاری ...
اینجا دارالإرشاداست.....
فرم در حال بارگذاری ...
بدون شرح.......
فرم در حال بارگذاری ...
به تو مدیونم....
(سید شهید میر احمد موسوی: نفر دوم از سمت چپ)
تقدیم به روح بلند و ملکوتی سیدشهید میر احمد موسوی
و همسر بزرگوارش که در اوج جوانی در غم فراق همسر بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت…
و به دو دخترانشان که در کودکی پدر و مادر خود را از دست دادند…
و به تینا، نوه ی شهید که قصه های پدربزرگ را از مادری خواهد شنید که در پنج ماهگی بابای خود را از دست داد…
به تو مدیونم…
و به مادری که با چشم های گریان، روشنی آب را با اشک و آه به گرد راه سپرد …
به تو مدیونم…
و به همسری که با آرزوهای ناتمام، سایه ی سیاه بی کسی بر تن بخت جوان پوشاند… داغدار یار شد و به سوگ نشست…
درد فراق بر روح و جانش ریشه کرد و بی درنگ به دیدار یار شتافت…
به تو مدیونم…
و به پدری که در غم بی پسری دلش شکست؛ کمرش خم شد اما خم به ابرو نیاورد و با صدای گرفته گفت: “فدای علی اکبر تو یا حسین…”
به تو مدیونم…
و به لبخندهای معصوم دختری که زبان به شیرینی “بابا” تر نکرده، تلخی بی پدری کامش را آزرد و گیسو به انگشتان مادر نسپرده، سر یتیمی به نوازش دست¬های منت دار سپرد.
به تو مدیونم…
و به احساس کودکانه ی تینا
که حس مبهم پدربزرگ را تنها در لابلای تبسم قاب شده ی سیدی شهید جستجو خواهد کرد…
من به تو مدیونم…
به تو
و به آرزوهای قشنگی که پشت خاکریزها جا گذاشتی….
تو جوان بودی، مثل من… مثل ما
آرزوهایت را اما
به حرمت خاکمان به آسمان بخشیدی…
لبخند شیرین کودک پنج ماهه و نگاه های نگران مادر و آرزوهای برباد رفته ی همسر را پشت همین خاکریزی جا گذاشتی که من از آن به آرزوهای دور و دراز خود می اندیشم.
به تو مدیونم…
و به شانه های شهر که روی آن به خانه برگشتی….
اگرچه دچار روزمرگی زندگی شده ایم
اما
قول شرف می دهم ای شهید
تا پای جان به پای آرمان های مقدست هستیم…
ایمان دارم آنچه بر شانه های جوانان سرزمینم نور و گرما و حیات بخشیده، همان گل خورشیدی است که از خون تو در التهاب آتشین شلمچه سیراب گردیده است.
من، ما، همه ی شرافت و بودن و هستی مان را به تو مدیونیم…
به قلم: سریه بضاعت پور (سبزینه)
من به تو مدیونم…
به تو
و به آرزوهای قشنگی که پشت خاکریزها جا گذاشتی….
تو جوان بودی، مثل من… مثل ما
آرزوهایت را اما
به حرمت خاکمان به آسمان بخشیدی…
———
بسیار زیبا و دلنشین.التماس دعا
سپاس از همراهی تمامی بزرگواران و شما خانم انتظاری عزیز، التماس دعا
بسیارعالی بودتشکرمیکنم به این جهت که منوبه یادشهداء گرامی بخصوص شهید میراحمدموسوی انداختید به روح پاکشان صلوات
با سلام
بسار عالی بود
همچنین نظر نفر اول 11091m
موفق باشید
اللهم صل علی محمد و آل محممد…
شهدا را یاد کنید حتی به یک صلوات.
یا حق
لا اله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین…
الحاقیات:
- 15-35.png - ضمیمه یافت نشد!
با سلام و احترام
خيلي عالي بود دستتون درد نكنه. با آرزوي بهترين ها براي شما…..
براي شادي روح 72تن شهداي كربلا و همه شهداي اسلام صلوات
به تو مدیونم که با پرپر شدنت عفت وحیا را به من هدیه کردی
به تو مدیونم ای شهید ای فرشته آسمانی از خود گذشتی تا من زینبی باشم اما روزگار ،جامعه ،محیط،،اطرافیان بین من وزینب (سلام الله علیه)فاصله انداختند
به تو مدیونم وهزاران بار به تو مدیونم
شادی روح شهدا صلوات
مدرسه علمیه ورامین
فرم در حال بارگذاری ...