به بهانه حلول ماه رسول خدا "شعبان"

بارها خواندهام تو را
در ضمیر تنهاییام…
بارها صادقانه صدایت زدهام
در اوج ناتوانی و درماندگی…
ای شنونده رازهای نگفته،
می دانم لحظات غریبانهام را عاشقانه میزبانی میکنی…
ای آشنای دردهای درون،
به خلوت خستگیهایم خالصانه میخوانمت
آیا مرا با رویی گشاده پذیرا خواهی بود؟
که از عالم و عالمیان روی گردانده به سمت تو آمدهام.
باور دارم نا امیدی از کرامت و بزرگواریات روا نیست
آیا نیاز و ناتوانیهایم را بر من خواهی بخشید در آن دم که چشم امید به بخشش کریمانهات دوختهام؟
ای محرم اسرار درون
ای دانای نگفتههای سر به مهر مانده،
ای کارگشای گرههای کور زندگیام،
چگونه دور و نزدیکم بر تو پوشیده باشد، حال آنکه خواستههای نبامده بر زبانم را شنیده
و امیدم به فرجامی نیکو را، نیک میدانی…
به یقین رسیدهام که آنچه بر من گذشته است،
با سرانگشتان حکیمانه تقدیرت رقم خورده است
محبوب من
اگر خوار و محرومم کنی، آیا بر تو گران نخواهد آمد که عزت و بی نیازی را از غیر درگاهت به گدایی بنشینم؟!
فرازی از مناجات شعبانیه به قلم: سریه بضاعت پور (سبزینه)

