وقتی ازدواج می کنی!!
وقتی ازدواج می کنی! با نشاطی!
وقتی ازدواج می کنی ! مثل آب!!!!
وقتی ازدواج می کنی! مثل ساعت!!!!
هدیه ویژه سردار سلیمانی به مجید مجیدی
مباحثه علمی برادران طلبه+عکس
پاداش کمک به سگ (حکایتی خواندنی)
در کتاب لئالی الاخبار نوشته شده بود: زنی عیّاش و زانیه و بدکاره بود که در مجالس لهو و لعب شرکت میکرد، یک روز در اثناء مسافرتش در بیابان به چاهی میرسد، هرچه نگاه میکند سطلی پیدا کند ولی چیزی نمییابد آخرش به تَهِ چاه میرود و آب میخورد و بالا میآید.
در این هنگام مشاهده میکند که سگی تشنه است و دنبال آب میگردد دلش به حال او میسوزد کفش خود را سطل و موی و گیسوان خود را میبُرد و طناب درست میکند و به چاه میاندازد و با زحمت از ته چاه آب بیرون میآورد و سگ را سیراب میکند. بعد میگوید خدایا سگی را به سگی ببخش.
چون به یک سگ ترحم میکند و او را سیراب میکند خداهم باو رحم میکند و او را وسیله آمرزشش قرار میدهد. بعد زن گریه زیادی کرده و توبه میکند این کار خیر سبب توبه و بازگشتش به سوی خدا میشود و با سعادت از دنیا میرود.
سرا پا غرق عصیانم خدایا
ز من بگذر پشیمانم خدایا
همی دانم که غفّار الذّنوبی
ببخشا جرم و عصیانم خدایا
ندانستم اگر کردم خطایی
که من آن عبد نادانم خدایا
اگر بخشی گناه بنده خویش
خجل زان لطف و احسانم خدایا
یقین دارم که ستّارالعیوبی
بپوشان عیب و نقصانم خدایا
گنه کارم من و بخشندهای تو
به درگاه تو گریانم خدایا
ز من بگذر بحقّ شاه مردان
که عبد شاه مردانم خدایا