امروز بیشتر از همیشه به زینب فکر میکنم...
✔️ لابد حالا هر چه حرف بوده را گفتهاند. از مظلومیت اهواز. از تیرهای سرد نشسته بر داغی رگ مردها، زنها و کودکها. از رژه منظم و دستهای هماهنگ گردان، که با هم بالا میرفت و پایین میآمد، سر رو به جایگاه بود و شعارهای یکصدای الله اکبر و رگبار ناگهانی.
لابد از کودکی با شلوار زرد هم گفتهاند که یله شده بر روی ژس ی سربازی تنها یا از ترس درجهدارهای پنهان شده در جویی خشک. و از خون، خون پاک رفیقهای ما، که ریخته بر آسفالت تازه جارو خوردهی اهواز و راه افتاده به جنوب، همانطور که همیشه، و سایه سنگین نبودنشان، بغض شده، بغضی تلخ و گس، بر گلوی ما که دیگر توان فریاد ندارد.
و شاید گفته باشند از مادری که توی تاریک و روشن صبح، سربازش را به آغوش کشیده، قربان قد و بالاش رفته، دختر زیبای همسایه را برایش زیر سر گرفته و حالا غرق تصاویری است مهیب و تکان دهنده و به دلش افتاده که دیگر، پسرش به خانه نمیآید.
من، اما امروز میخواهم از دلبری بگویم. از دلبریِ دو پیشاهنگ ترسیده، که بدن تیرخورده دخترکی چادری را به دوش میکشیدند.
از شهامت سرباز گروه موسیقی، که ساکسیفونش را نینداخته، اما با دست دیگرش، هوای زنی ترسیده را دارد. یا شجاعت آن سرگرد ارتشی که دست زنی میانسال را گرفته، بادستکشهای سفید و از روی مچ. که مبادا حلال خدا حرام شود و میدواندش به سمتی امن.
و یک سرباز سپاهی، پسربچهای در آغوش میگریزد از مهلکه و دیگری، جان دختر بچهای با مانتوی قرمز را به خون خودش و به انتظار خانوادهاش ترجیح میدهد. اینجا دیگر درجهها ارزشی ندارند. جنسیتها. قبیلهها. نجات، در وحدت است. در کنار هم بودن.
? این روزها، ما بیشتر از همیشه به یکدیگر نیاز داریم. به ماندن پای هم. به مهربانتر شدن. به گذشتن از خود برای دیگری. به لبخند. امید. آرامش.
?من، امروز بیشتر از همیشه به زینب فکر میکنم که ایستاده بود بالای قتلگاه و شمر، تیغ میکشید بر گلوی تشنهی حسین و بعد، سرهای عزیزانش را دید بر نیزه، اما فرمود «و ما رایت الا جمیلا.»
#جهاد_روشنگری
#اینجا_دارالإرشاد_است
یک خاندان جاهل و این همه خیانت به مردم عزیز مان ایران؟!
قاضی زاده! هرروز مودب تر از دیروز!
یه پیرمرد بازنشسته به وزیر بهداشت گفته: هزینه فیزیوتراپی خیلی گرون شده و پول بازنشستگی کفاف نمیده. قاضی زاده هم گفته بجای فیزیوتراپی برو خودت رو بمال!
یعنی بزرگوار به تنهایی مرزهای منطق، مدیریت، شعور و شرف رو صدهاهزار کیلومتر جابجا کرد.
در عین حال: رای دادید، همینه که هست! #جهاد_روشنگری #اینجا_دارالإرشاد_است
به نظر شما دولتی ها این رو میفهمند؟
عراقیها هم به جمع سوسولها پیوستن!
اینجا رییس جمهور هر وقت فحش جدید یاد میگیره یه سخنرانی میذاره حواله منتقدا میکنه، وزیر میکروفن خبرنگار رو پرت میکنه، وزیر دیگه دولت به فرماندار دولت میگه بیشعور اگه گذاشتم یه روز اینجا بمونی به خبرنگار هم میگه مزدور چرت گو و…
نماینده به منتقد میگه عقل نداری، همراه نماینده به منتقد میگه میکنمت تو گونی
هیچ اتفاقی نمی افته!
تازه مورد داشتیم مورد اهانت قرار گرفته زنگ زدن از توهین کننده عذرخواهی کرده!
#جهاد_روشنگری
#اینجا_دارالإرشاد_است
عکسی خاص از سردار
صبحِ روزِ سرد ...
*صبحِ روزِ سرد
آمدی و در میان روزهای سردمان
موجِ دستهای مهربان تو
خاطراتِ گرم و روشنی برایمان کشید؛
ناگهان به جسمهای مرده، روح تازه ای دمید.*