خوش آمدید.
سلام و خیر مقدم. امید در محضر هم بیاموزیم که اینجا “دارالارشاد” است.
سلام و خیر مقدم. امید در محضر هم بیاموزیم که اینجا “دارالارشاد” است.
کاش میدانستیم که نزدیک و حتمی دانستن مرگ،
چه بهایی به هر لحظه می بخشد!
از جبهه که می آمد می پرسید
«چی یاد گرفتی؟»یک بار با خنده گفتم «یک حدیث یاد گرفتم که به نفع خودمه.
یکی از مسئولان گفته امام علی(ع)و فاطمه زهرا(س)کارهای خونه رو با هم تقسیم می کردن.
حضرت زهرا هیزم می آوردن و حضرت علی عدس پاک می کردند.»
من به شوخی گفتم. خیلی خندید، بعد گفت:
«حالا بلند شو عدس بیار پاک کنم. چون شنیدم، مکلف شدم این کار رو بکنم.»
گفتم«عدس نداریم ولی لپه داریم.» لپه ها رو آوردم.
ریخت توی سینی داشت پاک می کرد که زنگ خانه را زدند.
سریع سینی را هل داد زیر تخت. مادرم بود. احوال پرسی کرد و زود رفت.
گفتم«چی شد؟ ترسیدی مادرم ببینه داری لپه پاک می کنی؟»
گفت«نه، گفتم یا مادر منه یا مادر تو.
اگه مادر من باشه که ناراحت میشه که عروسم به پسرم کار داده،
مادر تو هم باشه حتما میگه نسیبه رو لوس می کنی.
نمی خواستم ناراحتشون کنم.
لازم نیست کسی بدونه من دارم لپه پاک می کنم.
تو بدونی کافیه. برای من مهم تویی.»
به علی تجلایی با آن همه ابهت و رفتار نظامی اش نمی آمد توی خانه لپه پاک کند
یا ظرف بشوید، ولی تا می دید به کمکش نیاز دارم، سریع می آمد کمکم.
همسر شهید علی تجلایی
نکته ای از زندگی:
آقایون، خانوما:
جدای کمک کردن در کارها بهم،
جدای احترام به خواسته های هم
و جدای گوش دادن به صحبت های همسر….
خیلی مهمه که کنار خونواده ی همسر و خونواده ی خودت
با رعایت احترام و ادب هوای همسرتو داشته باشی.
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥
مرد رو به همسرش کرد و گفت:
من با بقیه مرد ها فرق دارم…
یه موقع چادرتو قرص نگرفتی، باید منو فراموش کنی…
نبینم حتی یه تار موت بیرون باشه…
تو جمع باید پیش من بشینی…!
همکلاسیمه، دوستمه، فامیلمونه…
از اینا نداریم ، تو فقط منو میشناسی…
نا محرم…نامحرمه، پسر عمو و پسر دایی و از این جور چیزا هم نداریم…
همین طوری که بیرون چادر میپوشی و رعایت میکنی؛ اینجور جا ها هم باید همین طور باشی…
گوشیت پسورد داره؟؟ به درد من نمیخوری…!
ما حریم شخصی نداریم ، من از همه چیت باخبرم…
مسئولیت مالی زندگی به عهده منه…
تو خونه از خودت زیاد کار نکش… یک عمر بهت نیاز دارم…
تنها دختری که جلوش زانو زدم تو بودی…
اینو بدون روزی که جلوی دختری غیر از تو زانو بزنم، روزیه که بخوام بند کفش دخترمون رو ببندم…
حالا بگو، با من بودن برات سخته…؟؟!
زن هم رو به همسرش گفت:
زندگی با تو…
هر لحظه برام آرامشه…
غیر از این بود، سخت بود…
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥
خواهرم ، حرمت چادر رو حفظ کن….
ما داریم هر روز طعنه و فحش و ناسزا میشنویم
برای این لباس…!!
وقتی داری گناه میکنی… درش بیار!!
وقتی هنوز یاد نگرفته ای چگونه باید باشی
درش بیار..
دیگه چادر من و تو تنها یک پوشش نیست..
چادر من و تو یعنی یک تفکر!!
گفت:
« ببین فلانی، من هم توی انگلیس دوره دیده ام، هم توی آمریکا، هم توی اسرائیل، خیلی جنگیده ام.
فرمانده زیاد دیده ام.
دکتر چمران اولین فرماندهیه که موقع جنگیدن جلوی نیروهاست و موقع غذا خوردن عقب صف».
فرزند شهید بود
میگفت بابای من رفت و جان داد
تا هم کلاسی هایم بتوانند بنویسند بابا نان داد…