خوش آمدید.
سلام و خیر مقدم. امید در محضر هم بیاموزیم که اینجا “دارالارشاد” است.
سلام و خیر مقدم. امید در محضر هم بیاموزیم که اینجا “دارالارشاد” است.
ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻠﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﮐﻮﭼﮑﺸﺎﻥ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ
ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﺪ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﻢ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ
ﺗﻮ ﺣﺴﺎﺏ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﮐﺎﺭﮔﺎﻩ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ
ﮔﻔﺖ: ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﮐﺎﺭ
ﮐﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﮔﯿﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ، ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮﻡ
ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﺍﺕ ﮐﺞ ﺷﺪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﻦ
ﺍﺭﻓﺎﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺯ ﻧﺎﺯﯼ
ﮐﻼﺱ ﺑﺮﯾﺪﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺗﺮﻡ ﮐﻪ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ
ﺟﻼ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺑﺮﻕ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺩﯾﺪﻡ . ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺑﺎ ﺍﺭﻩ ﺁﻫﻦ ﺑﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻟﺤﯿﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﺮ ﺍﺯ
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺑﺴﻮﺯﺩ.
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﭘﺴﺮﮐﻬﺎﯼ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺨﺮﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ. ﻇﺎﻫﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻡ
ﮐﻨﻨﺪ .
ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺒﻞ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ
ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ . ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﻦ ﮐﻢ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ِﺳﯿﺎﻩ ِﻗﺸﻨﮓ
ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ.
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮ
ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﺭ
ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﭼﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ !
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻣﯿﻦ
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﺤﺠﺒﻪ ﯼ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺍﻧﺪ.
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
♥•٠·
در هیاهوی تخریب اسلام، برخی آگاهانه و با استفاده از هویت جعلی روحانی، اقدام به تخریب چهره اسلام می نمایند. مسلمان زرنگ باید ضمن درک این وضعیت از اعتماد به افراد در فضای مجازی اجتناب کرده و از روی گفتار و رفتار صاحبان آیدی ها در موردشان قضاوت نماید. هر کسی حتی طلبه نمایان در صورت خروج از خط اسلام، از دایره اعتماد خارج می شوند ولی حساب اسلام از رفتار ایشان جداست. آنچه نباید فراموش شود این است که نقد منصفانه غیر از اهانت و تخریب است و من و شما باید مراقب نیت افراد بوده و از حرکت در مسیر خواست دشمن بدور باشیم. دفاع از روحانیت اصیل و نقد منصفانه وضعیت فعلی وظیفه همه ماست…
آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی می گوید: زمانی که در اصفهان درس می خواندم، سال سختی پیش آمد و گاهی از گرسنگی، دچار ضعف شدید میشدم، روزی شنیدم که در خارج شهر گوشت شتر پخش میکنند، من هم به آن سو رفتم و جمع زیادی مانند من چشمهایشان را به پخش کننده گوشت دوخته بودند تا اینکه در آخر فقط مقدار پنج سیر از آن گوشت نصیب من شد.
خوشحال بودم که بینصیب نشدهام، به طرف مدرسه راه افتادم، در مسیر راه در کنار کوچهای دیدم یک زن ارمنی نشسته و دو دختر بچهاش از بیحالی و بیرمقی مانند مردگان روی هم بودند و آهسته آهسته نفس میکشیدند، آن زن که چشمش به من افتاد با ضعف بینهایت و با زبانی که من نمیفهمیدم، اظهار نیازمندی کرد و اشاره به دو دخترش نمود و به من فهمانید که به فریاد این فرزندانم برسید. خیلی ناراحت شدم، به مدرسه رفتم و همان گوشتها را سرخ کردم و برگشتم و به آن زن دادم، او کم کم آن تکههای گوشت را به دخترانش داد و سر به سوی آسمان گرفت و برای من دعا کرد.
به مدرسه برگشتم، در حالی که هوا گرم و ضعف گرسنگی وجودم را گرفته بود، دراز کشیدم و خودم چیزی نداشتم که از گرسنگی نجات پیدا کنم، ناگاه دیدم در حجره باز شد و پیرمردی نورانی که بقچهای در دست داشت وارد شد، سلام کردم، حالم را پرسید، و فرمود: این بقچه از آنِ شماست، پرسیدم چه کسی اینها را فرستاده؟ گفت: کسی که روزگار به دست اوست به یاد شما هست، این را گفت و از اتاق بیرون رفت! من به شک افتادم که این پیرمرد خوشرو و نورانی که بود؟! دنبالش رفتم، ولی او را ندیدم! آمدم به حجره و آن بقچه را باز کردم، دیدم که نانهای تافتون معطر و روغنی است که تا آن زمان ندیده بودم، بعضی از دوستان خود را صدا زدم و جریان را نقل کردم و از آن تافتونها همه سیر خوردند و من از حالت ضعف و سستی بیرون آمدم.۱
تو نیکی کن به مسکین و تهیدست که نیکی خود سبب گردد دعا را ۲
۱٫با اقتباس و ویراست از کتاب جلوه های ربانی
۲٫ پروین اعتصامی
نوجوان كربلایی شب جمعه هنگام اذان مغرب سجاده را در كنار اجناس جلوی مغازه پهن كرد و نماز اول وقت را اقامه كرد.
از اکران ضربتی فیلم قصه ها و سخنان عجیب اصلی ترین متولی فرهنگ کشور که رمز جهش سینمای کشور را رفع تحریمها دانسته بود که بگذریم؛ اکران فیلم همجنسگرایانه بازی تقلید را کجای دلمان جای دهیم.
بازی تقلید بر سرنوشت محتوم اغلب هم جنسگرایان که به واسطه مشکلات روانی ناشی از انحراف جنسی به انتحار ختم می شود سرپوش گذاشته است.
رشد صعودی فیلمهایی با مضمون همجنسگرایانه طی سالهای اخیر چیزی نیست که بتوان آنرا انکار کرد و روی خوش نشان دادن به این مضامین مسئله ای است که از سوی جشنواره های معتبر فیلم به وفور دیده می شود و در واقع از نوعی حمایت پشت پرده ساختارهای فرهنگی غرب حکایت دارد.
خوش بینانه است که اکران یکی از مهمترین محصولات سینمایی غرب با مضمون همجنسگرایی در شهر تهران را رویکردی از روی نادانی دانست و باید از حالا این زنگ خطر را به صدا درآورد که عده ای در عرصه فرهنگ این مرز و بوم رخنه کرده اند و همان سیاستهای ساختارهای فرهنگی غرب را دنبال می کنند.
جا دارد دلسوزان فرهنگی انقلاب اسلامی پیش از اینکه خود مردم نسبت به اقدامهای ضد فرهنگی واکنش نشان دهند نسبت به چنین رویکردهایی عکس العمل مناسب را به عمل آورند و از پیش روی ضد فرهنگی مشکوکی که بی تردید سرنخ آن به خارج از کشور منتهی می شود جلوگیری کنند.
مردی که همسرش به ملائک__ ملیکــــــــــــــــــه بود
باید خدا شوی که بفهمی عــــــــــــــلــــــــــــــــــی که بود…
پـــــــــ .نــــــــــــــــــ
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به علی(علیه السلام) فرمود:
ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.»
مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 268.
محمد تقی مجلسی، روضةالمتقین، ج 13، ص 273