شمام از این موارد دیدین؟!
فرم در حال بارگذاری ...
از دور... ســــــــــــلام!
ܓ✾
امام رضا(ع): هر که از راه دور به زیارت من آید، در قیامت در سه موضع به نزد او آیم که هول و ترس آن مواضع عظیم باشد
• هنگامی که نامه اعمال را میدهند
• هنگام عبور از صراط
• هنگام سنجش اعمال
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
♡♥♡اللهم عجل لولیك الفرج والعافیة والنصر♡♥♡
♡
فرم در حال بارگذاری ...
من فردا شهید میشم...
سرسفره ی عقد آروم تو گوشم گفت :
میدونی من فردا شهید میشم؟!
خندیدم گفتم ازکجامیدونی نکنه غیب گویی!؟
گفت:آره دیشب مادرم زهرارو توخواب دیدم بهم وعده ی شهادت داد.
بغض کردم گفتم :پس من چی میخوای منو تنهابزاری بری!!
توکه میدونی فردا قراره شهید بشی چرا پای سفره ی عقد نشستی چرامنوبه عقد خودت درمیاری؟؟؟
دستموفشاردادو لبخندی زدو گفت :
آخه شنیدم شهید میتونه بستگانشوشفاعت کنه میخوام توی اون دنیا جزء شفاعت شده هام باشی …
فرم در حال بارگذاری ...
نزدیکترین باشیم....
فرم در حال بارگذاری ...
به نظر شما دولت چگونه پاسخ خواهد داد؟!
فرم در حال بارگذاری ...
دوتا لگد اضافی.....
فرم در حال بارگذاری ...
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد...
زن عجله داشت تا به قرار هفتگی اش برسد.
پوشیه اش را مرتب کرد و به راهش ادامه داد .
کمی آن طرف دو تا دختر توجهش را جلب کردند.
پوشش نامناسب و آرایش عجیب شان باعث شده بود که زن بی خیال عجله ای که داشت بشود و قدم هایش را آهسته تر کند .
پسر جوانی خودش را کنار آن دو دختر رساند و شروع کرد به خندیدن و حرف زدن و شماره دادن . دخترها هم بدشان نمی آمد و مقاومتی نمی کردند .
زن انگار یادش آمده باشد که عجله دارد ، چشم از صحنه ی ناهنجاری که می دید برداشت و قدم هایش را تندتر کرد.
یکدفعه مردی با سرعت زیاد جوری از کنارش عبور کرد که نزدیک بود با او برخورد کند . زن چادرش را روی پوشیه اش مرتب کرد وبه تندی به سمت مرد برگشت .
قبل از آنکه زن اعتراضی بکند ، مرد جوان دستش را روی سینه اش گذاشت ، کمی خودش را به نشانه ی ادب و احترام خم کرد و در نهایت متانت درحالیکه چشمانش به نشانه ی ادب به پایین دوخته شده بود گفت : شرمنده ام خانم ببخشید متوجه شما نشدم .
زن سرجایش خشک شد . این مرد جوان همان کسی بود که چند لحظه قبل داشت با آن دخترها باجسارت و شوخی رفتار می کرد.
فرم در حال بارگذاری ...