ﺧﺪﺍﯾﺎ ..

ﺯﻧﺪﮔﯽ ام ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﺮﻑ “ﭘﺴﺮ” ﺑﭽﻪ ﺍﯾﺴﺖ..

ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ :

“ﻫﻢ” ﻣﯿﺰﻧﯽ

“ﻫﻢ” ﻣﯿﮕویی ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ…

صدام حتی در خواب شبش هم چنین چیزی را نمی دید….

خدایا من خیلی بدم تو خیلی خوبی

پس این به اون در

خدایا من خیلی کوچیکم تو خیلی بزرگی

پس ازم بگذر

مهدی جان !

ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد

نه آنست که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت

صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت….

چه خبر در حرم ضامن آهـــــــــــــــــو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش ،چه خوش بو شده است

طرف پنجره فولاد هیــــــــــــــــــــــاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شــــــده است

مادری گـــــــــــــــــــــــریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلـــــــــــــــجی باز شفا می گیرد …!

———————————-
صلی الله علیک یا ایهاالرئوفـــــ…

اردبیل

11 فروردین 93

12:30