همه خواهشم از دست کماندار...
#عموعباسعلمتکوعموىخوبم???
همهی خواهشم از دست کماندار این بود
بزند چشم مرا، تیر به مشکم نزند??
با هیچکس دیگر نخواهم گفت...
غمِ داغِ تو را
با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه می خوانم
ولی از سر نخواهم گفت…
نگاهت سوی تل بود و
نگاه او سوی گودال…
از اندوهِ نگاهِ آخرِ خواهر…
نخواهم گفت…
هرکه غمت را خرید...
هرکه غمت راخرید
عشرت عالم فروخت
باخبران غمت
بی خبرازعالمند…
همه ی حجت مسلمانی من
همه ی حجت مسلمانی من حسین بن علی است…
آزاده نیستیم!
هنوز لشکر یزید پر شمار است و بسیاری از ما “آزاده” نیستیم!
✅ سینه زنی می کنیم، زنجیر می زنیم، نذری می دهیم، ایستگاه صلواتی به پا می کنیم، مداحی می کنیم، می گریانیم، گریه می کنیم و … تا حسینی شویم؛ تقبل الله از همه ما!
این اما همه ماجرا نیست؛ من که باور نمی کنم حسین(ع) با خاندان و یاران، در آن دشت غریب، دم تیغ ستمکاران رفته باشد تا ما بعد از 1400 سال، کمی بگرییم ، قیمه ای بخوریم و یک چایی داغ در لیوان یک بار مصرف و تمام!
✅ من بزرگ ترین هدف حسین (ع) را احیای “آزادگی” می دانم، آن هم نه فقط در میان مسلمانان که بین همه انسان هایی که در آن زمان بودند، بعدها آمدند و خواهند آمد؛ آنجا که برای همیشه ی تاریخ بانگ برآورد که اگر دین ندارید، “آزاده” باشید.
من از این سخن، چنین در می یابم که آزادگی، پایه و بنیاد انسانیت است که اگر نباشد، اساساً انسان شکل نمی گیرد وقتی انسانی در کار نباشد، چه سخن از دین و ایمان و مکارم الاخلاق و نظایر این ها؟!
✅ آزادگی نیز چنانچه از رفتار امام حسین(ع) بر می آید، عمل بر اساس “حقیقت” است و نه بر مبنای منافع فردی و گروهی.
این ملاکی است که پای بسیاری از ما در آن می لنگد، هر اندازه هم که هیأتی باشیم!
✅ بسیاری از ما نه تنها خود بر اساس حقیقت عمل نمی کنیم، بلکه دیگران را نیز از آن باز می داریم؛ کسی که توصیه ای بر خلاف قانون می کند، کسی که پیشنهاد رشوه می دهد، کسی که اعمال نفوذ می کند، کسی که در دادگاه شهادت دروغ می دهد یا فقط بخشی از واقعیت را می گوید و … همه این ها، دیگران را از عمل بر مبنای حقیقت باز می دارند و آزادگی را از آنها می ستانند. بسیاری از ما، نه فقط از آزادگی خود که از آزادگی دیگران نیز می هراسیم.
✅ روزنامه نگاری که بر اساس نفع شخصی یا گروهی می نویسد و حقیقت را کتمان می کند، آن قاضی که رأیش را بر اساس سفارش های قدرتمندان صادر می کند، مدیری که نه بر اساس حقیقت که بر مبنای منفعت شخصی یا سفارش صاحبان قدرت امضا می کند و… هیچ کدام شان آزاده و حسینی نیستند و هر کدام شان بر اساس میزان دوری شان از حقیقت و آزادگی، به صف یزیدیان نزدیک ترند ولو آن که از ابتدای محرم تا آخر صفر مشکی بپوشند و بعد از نوشیدن هر جرعه آب، زیر لب زمزمه کنند: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین… .
وه که جامعه امروز ما چقدر نیازمند آزادگی است!/عصر ایران
✍️ جعفر محمدی
هتک حرمت بدن مقدس امام
سیدبن طاووس گوید: پس از آن که امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید، عمر سعد ملعون در میان سپاهیان خود فریاد زد:
من ینتدب للحسین فیوطّی الخیل ظهره؟
چه کسی حاضر است بر حسین (علیه السّلام) اسب بتازد و پشت او را با اسبان لگدمال کند؟ده نفر از گروه طاغیان این کار را پذیرفتند … و آن قدر پیکر مقدس امام حسین (علیه السّلام) زیر سم اسبان لگدمال کردند، حتی رضو اظهره و صدره، استخوان های پشت و سینه ی آن حضرت خرد شد. مرحوم عبدالرزاق مقّرم می گوید: هر کدام از این اسب ها به هر شهری که می رسیدند، نعلشان را می کندند و به عنوان تبرّک بالای منازل خود آویزان می کردند و یا می کوبیدند، در اثر همین کار، رفته رفته عمل مزبور سنت شد و بعد از آن اکثر مردم نظیر همان نعل ها را می ساختند و بالای درب خانه ها آویزان می کردند.
سالار کربلا، عبدالرزاق مقرّم ، ص 81، کتاب (التعجب) کراجکی ملحق بکتاب کنزالفوائد ص 46 و شماره ی مسلسل ص 350
منبع:کتاب گلواژه های روضه
مدینه فاضله در عاشورا
بر شانه های دنیا سنگینی غم و اندوه نشسته است… اینجا پیرزنی دستمال کاغذی پخش می کند و اشک حسینی می خرد… دانش آموزی در جمع کودکان از کوله پشتی اش نذری در آورده و پخش می کند… نوه های خانم همسایه بالاتر از میدان تربیت، خیمه به پا کرده اند و صلواتی شعارهای حسینی روی شیشه های اتومبیل ها می نویسند. سر خیابان نرسیده به پل رضوان، ایستگاه صلواتی دایر است و چای داغ در هوای سرد اردبیل پخش می کند… پاکبان محله لباس سیاه به تن کرده است… و چشم پزشک روبه روی مان بر سر در خانه اش پرچم سیاه نصب می کند. بچه ها مهربانتر شده اند… تاکسی ها صلواتی کار می کنند. نانوایی ها فطیر نذری می پزند… نماز ها دم ظهر در خیابان محله به جماعت اقامه می شوند… حسین … عشق به تو مدینه فاضله کرده است دنیایمان را…?