کلمات قصار از مرحوم حاج اسماعیل دولابی
ما مثل بچه اي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي كنند.
بچه شيفته ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي كند و در بازار گم مي شود.
وقتي هم متوجه مي شود كه ديگر پدر را نمي بيند، گمان مي كند پدرش گم شده است؛
در حالي كه در واقع خودش گم شده است….
منبع: (پایگاه اطلاع رسانی و نشر آثار و سخنرانی های دکتر سید حسن عاملی)
دستهایت را می بوسم... پدر
گریه نکن پدر ……
همین “ نان حلال ” که در دست داری ……..
می ارزد به تمام سفره های رنگین حرامی که بعضی ها دارند ……
این روزها نان حلال در آوردن عرضه میخواهد …..
که تو داری پدرم …….
دستت را میبوسم که نان حلال بر سر سفره ی با برکتت دیدم …..
الحمد لله رب العالمین
الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این كه دادی نمیرسد، «فلك الحمد!»
تحمل کن!!!
چه سنگدل است سيري که گرسنه اي را نصيحت مي کند
تا درد گرسنگي را تحمل نمايد.
عاشقانه بخوان
نمازهایت را عاشقانه بخوان،
حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،
قبلش فکر کن چرا داری نماز می خوانی و با چه کسی قرار ملاقات داری
آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که تمام عمر داری تکرارشان می کنی.
تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.
شهید مصطفی چمران
خوبی ها برای کیست
وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ
آنچه كه از خیر انفاق می كنید، براى خودتان كردهاید
بقره 272