تو هم مدرن شده ای!
یكى از روشنفكران مشهور اروپا در قرن نوزده یك تعبیر قشنگى دارد.
میگوید كشتىهاى تجارى و جنگى استعمار غرب كه به آفریقا میرفت، همراهش چند كشیش و تعدادى انجیل میفرستادند.
اینها كارشان در قرن هفده و هجده این بود كه به كشورهاى فقیر میرفتند و منابع ثروت را شناسایى میكردند، مثلا میفهمیدند كه فلان قبیله آفریقایى زیر پایش معادن الماس هست و خودش نمیداند كه این الماسها به چه درد میخورد!
یك كشیش انجیل به دست میآمد تا موعظهشان كند و مسیحى شوند. جالب است كه این كشتىها توسط امپراطورىهاى سكولار فرستاده میشدند كه خودشان انجیل را قبول نداشتند، اما كشیش میفرستادند كه آفریقایىها را مسیحى كنند!
یكى از روشنفكران برجسته آفریقا میگوید، وقتى غربىها آمدند آفریقا، آنها انجیل داشتند و ما زمین، بعد از چند دهه دیدیم ما انجیل داریم و آنها زمین! زمینها را از ما گرفتند و انجیل دست ما دادند و كشتىهاى سرمایهدارها با حمایت ناوهاى جنگى، مىآمدند و برده میبردند براى ساختن مدینه فاضله در آمریكا…
نكتهاى كه میخواستم به آن اشاره كنم این بود كه متفكر اروپایى میگوید، تاجرهاى زرنگ اروپایى میرفتند رئیس یك قبیله را پیدا میكردند و با او معامله میكردند، مثلا یك معدن الماس از او میگرفتند و چند تا اسباببازى به او میدادند، از جمله یك ساعت شماطهدار بزرگ به یكى از رؤساى قبائل داده بودند كه نمیدانست به چه درد میخورد و آن را به گردنش آویزان كرده بود و راه میافتاد و در بین قبیلهاش پُز میداد. افتخار میكرد كه من مدرن و مهم شدهام!
نحوه استفاده ما نیز از اصطلاحات روشنفكرى از قبیل سیویل سوسایتى و جامعه مدنى و لیبرالیسم و تساهل و تسامح و آزادى و حقوق بشر و توسعه و امثالهم، مثل نحوه استفاده آن رئیس قبیله از ساعت شماطهدار است.
یعنى فقط علامتى است براى كسب منزلت و تشخّص اجتماعى، براى جبران عقدههاى حقارت، براى جبران ظاهرى كمبودهایى كه داریم، كه بگوییم مهم بودن در مدرن بودن است و مدرن بودن در اروپایى بودن…
ما كه اروپایى نیستیم؛ غربىها هم هیچوقت ما را اروپایى نخواهند دانست، حتى اگر كفشهایشان را هم با زبانمان واكس بزنیم، باز هم آنها ما را غربى به حساب نمیآورند.
ما همیشه شهروندان درجه دو و سه دنیا هستیم، ما آسیایى و آفریقایى هستیم. هیچوقت ما انسان درجه یك حساب نشدهایم و نخواهیم شد؛ اما محض تفریح، یك ساعت شماطهدار گردن ما میآندازند و میگویند تو هم مُدرن شدهاى…
• استاد رحیمپور ازغدی