نامیرا 1
مهمانان #عبدالله_بن_عمیر در اتاق گرداگرد نشسته بودند. #عمروبنحجاج پارچهپیچی را باز کرد و شمشیر هدیهی عبدالله را بیرون آورد و آن را به همه نشان داد و بعد رو به عبدالله گرفت و گفت: این شمشیر را می شناسی؟»
عبدالله فکر کرد. گفت:
غنیمت دیلمان بود؟ عمرو گفت: «قسطنطنیه!»
عبدالله گفت: «ها! از آن سردار دلیری که ابو ایوب انصاری به دست او به شهادت رسید و تو او را از پای درآوردی.
عمرو گفت: «خوب به یاد آوردی!»
عبدالله گفت: «در آن جنگ یزیدبن معاویه فرماندهی سپاه را بر عهده داشت.»
#شبثبنربعی گفت: «یزید؟! او در تمام روزهای جنگ در خیمهی خویش با ام كلثوم (همسرش) مشغول بود و کباب بره به دندان می کشید
عبدالله دلگیر به شبث نگاه کرد. عمرو که نمی خواست احساسات عبدالله با حرف شبث تحریک شود، سریع شمشیر را به عبدالله داد. عمرو گفت:
و حالا این شمشیر را برای سر سلامتی بهترین دوست و همراهم در جنگ های جهادی، هدیه می کنم.
عبدالله گفت: «تو در نیکی و دوستی بر من سبقت گرفتی!» بعد با تردید به شبث و بعد به عمرو نگاه کرد و گفت: اما من در مقابل، هدیهی درخوری ندارم که جبران کنم.»
شبث گفت: «جبران تو تصمیم توست در امر مهمی که همهی بزرگان كوفه در آن اتفاق کرده اند.»
عمرو گفت: تو بهتر از همه می دانی که معاویه در سالهای خلافتش پیوسته کوفیان را تحقیر کرد و خزانه را به شام برد و مخالفانش را از میان برداشت تا پس از مرگش سلطنت خویش را به یزید واگذارد.»
شبث گفت: او حق نداشت به رسم پادشاهان، بعد از خود جانشین و ولیعهد تعیین کند و همه را به اطاعت از او وادارد
عبدالله شمشیر را زمین گذاشت و تلخ خندی زد. گفت: پیش از این هم حسن بن علی جانشین پدر شد. اگر این کار خلاف سنت رسول خدا بود، هرگز علی بن ابی طالب چنین نمی کرد
شبث گفت: على فرزندش را جانشین خود نکرد، مردم خود گرد حسن جمع شدند و با او بیعت کردند.
عبدالله گفت: «الان هم مردم، خود با یزید بیعت کرده اند.»
عمرو گفت: «مردم شام آری! اما بزرگان کوفه و مکه و مدینه بیعت نکردند.»
شبث گفت: «و حسین بن علی با همه ی خاندانش از مدینه به مکه پناه برده تا با یزید بیعت نکند.»
عمرو گفت: «عبدالله بن زبیر و ابن عباس و عبدالله بن عمر نیز بیعت نکردند. ما چگونه بیعت کنیم، در حالی که معاویه و یزید بیشترین ستم را بر کوفیان روا داشته اند؟!»
عبدالله با تأسف گفت: از این سخنان بوی شقاق و فتنه بلند است.»
عمرو گفت: «سال ها از فتنه های معاویه رنج بردیم و سکوت کردیم. غنائم فتح ارمنستان چه شد؟ خراج کوفیان کجاست؟ مردان بزرگی چون حجربن عدی را چه کسی کشت؟
«ما می گوییم وقتی حسین بن علی در میان ماست، فرزند معاویه را چه به حکومت؟!»
ادامه دارد….
ماجرایی شیرین و خواندنی! از دست ندهید!