خوش آمدید.
سلام و خیر مقدم. امید در محضر هم بیاموزیم که اینجا “دارالارشاد” است.
سلام و خیر مقدم. امید در محضر هم بیاموزیم که اینجا “دارالارشاد” است.
هنوزم میشه حرف زد …
در حیرتم……….
آن کودکی که نیازمند کمک است……
ولی آن “عکاس” منتظر “سیب گفتن” کودک است…….
پروفسور تازه مسلمان شده آلمانی: شیعه شدم ؛ چون مطالعه کردم
یکی از شخصیت های شناخته شده در اروپا که در زمینه میکروبیولوژی فعالیت می کند با حضور در یکی از مساجد شهر کرج به دین مبین اسلام مشرف شد.
به گزارش علویون؛ پروفسور «رودریک آگورتمن» با حضور در مسجد جامع رجایی شهر کرج به دین مبین اسلام و مذهب تشیع مشرف شد و نام مبارک «علی» را برای خود برگزید.
مگه خودت ناموس نداری !!!
حالا چون زن من یک مانتوی جذب پوشیده و موهاشو بیرون گذاشته و یکم آرایش کرده ، تو باید خیره خیره بهش نگاه کنی !
دومی :
والا من ک نابینام . . .
با این شرایطی ک شما توصیف کردی ، خدا به داد مردم بینا برسه !
ساده انگاری است اگر فکر کنیم ما می توانیم
این غرب وحشی را با گفتگو برای منافع به حقمان قانع کنیم
گرگ گرسنه به گله بزند فقط به اندازی این که سیر شود نمی کشد
تمام گله را تاراج می کند…
کسانی که به درجه ای از وحشی گری رسیدن که انسان اخلاق وجدان و…را
سربریدن برای منافع و قدرتشان معجزه گر هم باشی نمی توانی با حرف
قانع اش کنی
با کدام عقل منطق استدلال علم و… به این نتیجه رسیدیم که تعامل با اینها
به نفع ماست؟!
و…می شد آن جمله که…
گرگ من را نمی خورد چون من گرگ را نمی خورم…
ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻠﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﮐﻮﭼﮑﺸﺎﻥ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ
ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﺪ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﻢ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ
ﺗﻮ ﺣﺴﺎﺏ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﮐﺎﺭﮔﺎﻩ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ
ﮔﻔﺖ: ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﮐﺎﺭ
ﮐﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﮔﯿﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ، ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮﻡ
ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﺍﺕ ﮐﺞ ﺷﺪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﻦ
ﺍﺭﻓﺎﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺯ ﻧﺎﺯﯼ
ﮐﻼﺱ ﺑﺮﯾﺪﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺗﺮﻡ ﮐﻪ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ
ﺟﻼ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺑﺮﻕ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺩﯾﺪﻡ . ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺑﺎ ﺍﺭﻩ ﺁﻫﻦ ﺑﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻟﺤﯿﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﺮ ﺍﺯ
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺑﺴﻮﺯﺩ.
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﭘﺴﺮﮐﻬﺎﯼ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺨﺮﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ. ﻇﺎﻫﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻡ
ﮐﻨﻨﺪ .
ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺒﻞ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ
ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ . ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﻦ ﮐﻢ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ِﺳﯿﺎﻩ ِﻗﺸﻨﮓ
ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ.
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮ
ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﺭ
ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﭼﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ !
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻣﯿﻦ
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﺤﺠﺒﻪ ﯼ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺍﻧﺪ.
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
♥•٠·
در هیاهوی تخریب اسلام، برخی آگاهانه و با استفاده از هویت جعلی روحانی، اقدام به تخریب چهره اسلام می نمایند. مسلمان زرنگ باید ضمن درک این وضعیت از اعتماد به افراد در فضای مجازی اجتناب کرده و از روی گفتار و رفتار صاحبان آیدی ها در موردشان قضاوت نماید. هر کسی حتی طلبه نمایان در صورت خروج از خط اسلام، از دایره اعتماد خارج می شوند ولی حساب اسلام از رفتار ایشان جداست. آنچه نباید فراموش شود این است که نقد منصفانه غیر از اهانت و تخریب است و من و شما باید مراقب نیت افراد بوده و از حرکت در مسیر خواست دشمن بدور باشیم. دفاع از روحانیت اصیل و نقد منصفانه وضعیت فعلی وظیفه همه ماست…