این جمله علامه که خیلی ها را گریاند...
06 مهر 1394
2 نظر
برای پدرم که حاجی شد
05 مهر 1394
بعد یک عمر منتظر ماندن
اسم بابا در امده امسال
شادی از چشمهاش معلوم است
همه یِ خانه سر خوش و خوشحال
یازده سال ِ منتظر مانده
زائر خانه ی خدا بشود
یازده سالِ گریه میکرده
راهیِ مروه و صفا بشود
وقت رفتن برای بدرقه اش
همه تا پای کاروان رفتیم
زیر قرآن کمی تبسم کرد
گفت نامهربان ،گران ،رفتیم
هرکسی حاجتی به او میگفت
بچه ام را دعا بکن حاجی
مادرم مدتیست بیمار است
جای ماهم صفا بکن حاجی
کاروان مرگ
05 مهر 1394
ال سعود از عاقبت صدام عبرت بگیر!
05 مهر 1394
راه بستن تخصص اینجاست...
05 مهر 1394
یک زمان، کوچهٔ بنی هاشم!
یک زمان، بسته، راههای مِناست…
قتل مظلوم، در شلوغیها…
راه بستن، تخصص اینهاست!