اولین شنونده این فایل صوتی باشید! + صوت
اولین شنونده این فایل صوتی باشید! + صوت
#سرود_ملی_عزاداران_حسینی_اردبیل
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
...
p>
برای شنیدن صوت روی تصویر کلیک کنید
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه علمدار ئولدی (سردار با وفایم در خون غلتیده است… علمدار پرچم قرآن به شهادت رسید…)
ئوزون آگاه ائیله ، حیالی قیزلاری ، دئنن دَه یدی پیکان ، سو مشکین دَلدی (خودت دختران با وقارم را آگاه کن و بگو علمدار تیر خورده است و مشک آب پاره پاره است)
سیزه خاطیر گئچدی ، ایکی قول ، بیر گؤ زدن ، منی قویدی یالقوز، فلک دینجلدی (بخاطر شما از دو دست و یک چشمش گذشت و مرا تنها گذاشت… روزگار با ما نساخت و راحت شد)
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه علمدار ئولدی (سردار با وفایم در خون غلتیده است… علمدار پرچم قرآن به شهادت رسید…)
سینه سی اوستونده نئیستان وار گویا ، یارالی اعضاسی تماماً اوخدی (انگار روی سینه اش نیستانی برپاست که اعضای زخمی اش سراسر تیر است)
ولی اوخلار دان چوخ کنارینده زینب، ندور عیلّت بولمم، آغیر داش چوخدی (ولی زینب جان نمی دانم چرا در کنار او بیشتر از تیر سنگ های بزرگ زیادی افتاده است)
توخانیبدی داشلار سینیبدی آئینه ، یانور غمدن سینه م، آخور گؤز یاشیم (سنگ ها به او اصابت کرده اند و آیینه ام شکسته است. سینه ام از غم او می سوزد و چشمانم می بارد)
اوجابوی قارداشیم اولوبدی ال لرده یاتیپدی چوللرده قراریم یوخدی (برادر سرو قامتم شهید شده و در بیابان افتاده است و قرار ندارم)
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه علمدار ئولدی (سردار با وفایم در خون غلتیده است… علمدار پرچم قرآن به شهادت رسید…)
دئدیم آیا قارداش ، گئدورسن اخیامه ، دئدی سن گئت حوسئن، رقیه ن آغلار (گفتم برادرم به خیمه ها ببرمت؟ گفت حسین تو برو که رقیه بیتابی می کند)
دئدیم اوندا گئتسم ، سنی قویسام تنها ، چیخاندا جان لبدن ، گؤزون کیم باغلار (گفتم اگر بروم و تنهایت بگذارم وقت شهادتت چه کسی چشمانت را می بندد)
باشیم اوستن بیر سس دئدی سن گئت اوغلوم،گؤزون زهرا باغلار،عزاسین ساخلار (صدایی از عالم معنا گفت پسرم تو برو چشمانش را زهرا می بندد و برایش عزاداری می کند)
یئری وار بو غمده ، سودان چیخسا ناله ، کول اولسا پروانه ، سو اولسا داغلار (در غم این واقعه جا دارد آب ناله کند و پروانه بسوزد و کوه ها آب شوند…)
التماس دعای ویژه
#اینجا_دارالإرشاد_است
#سلام_بر_حسین
#کربلا_نرفته_ها
#محرم
#اجتماع_عظیم_عزاداران_حسینی_اردبیل قسمت دوم
#صوتی
فرم در حال بارگذاری ...
اولین شنونده این فایل صوتی باشید!
اولین شنونده این فایل صوتی باشید! + صوت
#سرود_ملی_عزاداران_حسینی_اردبیل
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
...
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه علمدار ئولدی (سردار با وفایم در خون غلتیده است… علمدار پرچم قرآن به شهادت رسید…)
ئوزون آگاه ائیله ، حیالی قیزلاری ، دئنن دَه یدی پیکان ، سو مشکین دَلدی (خودت دختران با وقارم را آگاه کن و بگو علمدار تیر خورده است و مشک آب پاره پاره است)
سیزه خاطیر گئچدی ، ایکی قول ، بیر گؤ زدن ، منی قویدی یالقوز، فلک دینجلدی (بخاطر شما از دو دست و یک چشمش گذشت و مرا تنها گذاشت… روزگار با ما نساخت و راحت شد)
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه علمدار ئولدی (سردار با وفایم در خون غلتیده است… علمدار پرچم قرآن به شهادت رسید…)
سینه سی اوستونده نئیستان وار گویا ، یارالی اعضاسی تماماً اوخدی (انگار روی سینه اش نیستانی برپاست که اعضای زخمی اش سراسر تیر است)
ولی اوخلار دان چوخ کنارینده زینب، ندور عیلّت بولمم، آغیر داش چوخدی (ولی زینب جان نمی دانم چرا در کنار او بیشتر از تیر سنگ های بزرگ زیادی افتاده است)
توخانیبدی داشلار سینیبدی آئینه ، یانور غمدن سینه م، آخور گؤز یاشیم (سنگ ها به او اصابت کرده اند و آیینه ام شکسته است. سینه ام از غم او می سوزد و چشمانم می بارد)
اوجابوی قارداشیم اولوبدی ال لرده یاتیپدی چوللرده قراریم یوخدی (برادر سرو قامتم شهید شده و در بیابان افتاده است و قرار ندارم)
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی (عباسم کنار نهر افتاده است کمرم شکسته است زینب، علمدارم به شهادت رسید…)
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه علمدار ئولدی (سردار با وفایم در خون غلتیده است… علمدار پرچم قرآن به شهادت رسید…)
دئدیم آیا قارداش ، گئدورسن اخیامه ، دئدی سن گئت حوسئن، رقیه ن آغلار (گفتم برادرم به خیمه ها ببرمت؟ گفت حسین تو برو که رقیه بیتابی می کند)
دئدیم اوندا گئتسم ، سنی قویسام تنها ، چیخاندا جان لبدن ، گؤزون کیم باغلار (گفتم اگر بروم و تنهایت بگذارم وقت شهادتت چه کسی چشمانت را می بندد)
باشیم اوستن بیر سس دئدی سن گئت اوغلوم،گؤزون زهرا باغلار،عزاسین ساخلار (صدایی از عالم معنا گفت پسرم تو برو چشمانش را زهرا می بندد و برایش عزاداری می کند)
یئری وار بو غمده ، سودان چیخسا ناله ، کول اولسا پروانه ، سو اولسا داغلار (در غم این واقعه جا دارد آب ناله کند و پروانه بسوزد و کوه ها آب شوند…)
التماس دعای ویژه
#اینجا_دارالإرشاد_است
#سلام_بر_حسین
#کربلا_نرفته_ها
#محرم
#اجتماع_عظیم_عزاداران_حسینی_اردبیل قسمت دوم
#صوتی
فرم در حال بارگذاری ...
دست به قلم خدا...
فرم در حال بارگذاری ...
این خبر تو هیچ اخباری اعلام نشد...
فرم در حال بارگذاری ...
اقدام زننده رامبد جوان با ملیکا زارعی +عکس
رامبد جوان مجری برنامه خندوانه، پس از برنامه دیشب که با حضور ملیکا زارعی – خاله شادونه – برگزار شد عکس سلفی خود به همراه میهمان را با جابجا کردن چهره ها با یکدیگر منتشر کرد. عکس در ادامه مطلب
...
رامبد جوان البته این شوخی نرم افزاری را با اکثر مهمانان خود انجام می داد اما در مورد ملیکا زارعی که یک مهمان خانم بود، اقدامی خارج از عرف و زننده به شمار می رود./صراط
با سلام
هتاکی تا چه حد؟؟؟؟!!!!
روشون نمیشه در عالم خارج تشبه به جنس مخالف داشته باشن تو دنیای عکس این کار رو میکنن. بالاخره یه جوری باید به هیئت جنس مخالف در بیان. چه آسون ریشه شرافت و غیرت رو میزنن
فرم در حال بارگذاری ...
یک یادداشت برای دو مناسبت
به قلم : استاد محمدرضا نوذریان
پژوهش گر و مدرس دانشگاه
هفتم مهر در تقویم کشورمان ، به عنوان روز بزرگداشت شمس تبریزی نامیده شده است. محمد تبریزی، معروف به شمس را که از صوفیانِ سرشناس ایران درسده هفتم هجری به شمار می رود می توان یکی از افراد اثرگذار در ادبیات ایران دانست زیرا او نه تنها در طول سالیان متمادی، مریدان متعددی را شیفته خود ساخت و بخش هایی از سخنانش که به دست برخی ازهمین مریدان گردآوری شد به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف گردید بلکه با تاثیرات شگرف در اندیشه های جلال الدین بلخی، در حقیقت در تعالی ادبیات سرزمین بزرگ ایران نقش آفرینی نمود و در راه دشوار غنی سازی این مقوله بی کران منشاء اثر گردید.
...
اگرچه جلال الدین که در تقویم ایران، هشتم ماه مهر نیز به عنوان روز بزرگداشت او نامیده شده، خود از شخصیت های علمی و مدرسان دانش های دینی بوده، ملاقاتش با شمس چنان دگرگونی برای این مراد مریدان به دنبال آورد که اهل سماع و شاعری شد و آثاری به جا گذاشت که از نتایج عالی اندیشه بشری است.
این بیان، زمانی قوت بیش تری می گیرد که توجه کنیم مولوی در طول زندگی علمی خویش با فرهیختگان دیگری چون حسام الدین چلبی ، صلاح الدین زرکوب و… نیز مجالست ها داشت اما اثرگذاری هیچ یک به اندازه تاثیر شمس بر وی نبود.
شوریدگی های تجلی یافته در آثار مولوی در این مقطع زمانی نسبتا طولانی را که خود با تعبیر « زاهد بودم ترانه گویم کردی / سر حلقه بزم و باده خویم کردی … » از آن یاد کرده، می توان اثرگذاری شمس در ادب و عرفان ایرانی نیز دانست؛ زیرا شیدایی مولانا پس از همنشینی با شمس تا اندازه ای رسید که مردم و حتی بسیاری از پیروانش تغییر احوال او و رابطه اش با شمس تبریزی رابرنتابیدند و برای گسستن این پیوند روحانی مصمم شدند.
این گونه رفتارها، دوبار منجر به جدایی محیطی جلال الدین و شمس گردیدند که شرح جزییات آن به رغم آمادگی نگارنده، از حوصله این مختصر خارج خواهد بود؛ لذا به این بیان کوتاه در این باره بسنده می کنم، که مولوی پس از ناامیدی از یافتن مجدد شمس و درحالی که سماع را به عنوان راهی برای تمرین رهایی از قیود مادی و نهایتا پیوستن به انوار حقیقت و عروج روحی، پیشه خود ساخته بود حقیقت شمس را درخویشتن خویش جست تا درپرتو اندیشه بارور شده اش، گام های بلندتری را در عالم عرفان و ادب ایران دیرپای بردارد؛ زیرا بر این باور بود جهان هرگز از مظهر حق خالی نمیگردد و حق در همهٔ مظاهر، پیدا و ظاهر است و همواره باید دید که آن آفتاب جهانتاب در وجود چه کسی نمایان میشود.
برکات سال ها اندیشه ورزی و شیدایی این مرد ارزنده ادبیات ایران در آثاری مانند مجالس سبعه – مجموعه مواعظ مولانا یعنی سخنانی است که به عنوان نصیحت بر منبر بیان کرد - ، فیه مافیه ، رباعیات و… جلوه گر شدند. اما در این بین مثنوی معنوی و دیوان شمس که از آن به نام دیوان کبیر نیز یاد می شود دو اثر برجسته و تکرار ناپذیری هستند که مولوی از خیزش گاه ادب فارسی برای جهانیان به یادگار گذاشت.
به بیان دیگر، مثنوی معنوی را که به تعبیری، مولانا پس از 50 سالگی سرایش آن را آغاز کرد می توان حاصل پربارترین دوران عمر وی دانست و اهمیت این مجموعه حدودا 26 هزار بیتی، بیش تر از این جهت است که برای بشر سرگشته امروز، پیام رهایی و وارستگی دارد.
مثنوی تنها عرفان نظری نیست؛ بلکه هم دربرگیرنده عرفان نظری و هم عرفان عملی است و « نی » یاد شده در « نی نامه » دفتر اول مثنوی که از آن به عنوان چکیده تمامی مثنوی معنوی یاد می شود، همان مولاناست که این انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر جهان مادی دیده و شکوه کرده که چرا روح آزاده او از «نیستانِ» عالم معنا جدا گردیده است.
نامگذاری روزهایی از سال به نام های دانشمندان و شاعران برتر ایران می تواند فرصتی برای توجه مضاعف همگان به ویژه نسل جوان به این نکته مهم باشد که زبان و ادبیات دیرپای فارسی، گنجینه عظیم و سرمایه فرهنگی بی کرانی است که با همت مردان بزرگی چون مولوی پرورانده و به امروز رسیده تا هر ایرانی دانش دوست با پشتوانه پربار فرهنگی برای دست یابی به توفیقات بزرگتر و ازجمله صیانت از اصالت زبان و ادب فارسی که امروزه به دلیل های مختلف از جمله، ورود سیل آسای واژگان غیرضروری خارجی در معرض آسیب هایی قرار گرفته، بیش از پیش تلاش کند تا بتواند اوراقی بر کتاب افتخارات فرهنگی این مرزوبوم بیافزاید.
فرم در حال بارگذاری ...
دفاع مابه راستی مقدس بود؟
به قلم : استاد محمدرضا نوذریان
پژوهش گر ومدرس دانشگاه
سی وشش سال پیش بودکه درچنین روزی ، رژیم بعثی حاکم درکشورهمسایه، به خاک میهن مان حمله ورشد، انسان های بی گناه بسیاری راازنوزادان شیرخواره گرفته تازنان ومردان کهنسال وبی پناه به خاک وخون کشیدو برخی ازشهرها و روستاهای کشورمان رابه تصرف درآوردتابه خیال خود ، استقلال وعزت ایران راجریحه دارسازد؛ همان عزتی که به موجب کلام الهی درآیه هشتم سوره منافقون « … وَلِلّه ِالْعِزَّةُوَلِرَسُولِه ِوَلِلْمُؤْمِنِينَ … وعزت،مخصوص خداورسول اوومؤمنان است » برای ماصبغه ای الهی داشت ودفاع ازآن اجتناب ناپذیربود.
...
طولی نکشیدبنیان مرصوص ملت،شکل گرفت تادفاعی عظیم رابه منصه ظهوربرساند . دفاعی که به راستی مقدس بودو درطول تاریخ ، مقدس خواهدماندتاهمه آزادگان وصاحبان وجدان های آگاه و بیدار در طول اعصار و قرن های آینده بامروری برآن ، عظمت بی پایانش رانظاره گرباشند.
آری دفاع مامقدس بودچراکه ملت مومن وفداکارمان باباوری عمیق به تحقق وعده الهی که فرموده است « إِن َّكَيْدَالشَّيْطان ِكان َضَعِيفاً؛محققاًكيدشيطان سست وضعيف است » عزم خویش راجزم نمودو با امعان درکلام حق « وَالَذِين َكَفَرُوايُقاتِلُون َفِي سَبِيل ِالطّاغُوتِ؛وآنان كه كفر می ورزنددر راه طاغوت پیکارمی کنند » به تکلیف خودبا الهام از « فَقاتِلواأَولِياءَالشَّيطان ِپس باياران شيطان بجنگيد»جامه عمل پوشاند تابرگ زرین دیگری رادرتاریخ این مرزوبوم به یادگاربگذارند.
دفاع مامقدس بود زیرا مردم مان باژرف اندیشی درفرمان یگانه قادرمتعال : « وَقاتِلُوافِي سَبِيل ِاللّه ِالَّذِين َيُقاتِلُونَكُم ْوَلاتَعْتَدُواإِنّ َاللّه َلايُحِب ُّالْمُعْتَدِينَ. وَاقْتُلُوهُم ْحَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم ْمِن ْحَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ…؛و در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند بجنگيد ولى از اندازه درنگذريد زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمى داردو هر كجا بر ايشان دست يافتيد آنان را بكشيد و همان گونه كه شما را بيرون راندند آنان را بيرون برانيد… » باتمام توان خروشیدند و فرزندان عزیزشان را راهی جبهه ها کردند تاسرزمینی اسلامی ، زیرسیطره خون آشامان بی وجدان قرارنگیرد.
دفاع مامقدس بودزیرا عنایات و امدادهایی ازجنس « وَلَقَدْنَصَرَكُم ُاللّه ُبِبَدْروَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوااللّهَ لَعَلَّكُم ْتَشْكُرُونَ؛ويقيناًخداشمارادر (جنگ) بدر،باآن كه ناتوان بوديد،يارى کرد پس تقواى خداپيشه كنيد،باشدكه سپاسگزارى نماييد» رادربرداشت و بااراده الهی ، مصداق دیگری از « وَلَقَدْنَصَرَكُم ُاللّه ُفِي مَواطِنَ كَثِيرَةوَيَوْم َحُنَيْن…؛قطعاً خداوندشمارا درمواضع بسيارى وازجمله درروز «حُنين»يارى كرده است » رانمایان ساخت.
و دفاع مامقدس بود زیراباجان نثاری هزاران انسان خداجو وغیرتمندانجام ودرسایه خون پاک شهیدان ، همان هایی که مصداق « وَلَاتَحْسَبَنّ َالَّذِين َقُتِلُوافِي سَبِيلِ اللَّه ِأَمْوَاتًابَل ْأَحْيَاءٌعِنْدَرَبِّهِم ْيُرْزَقُونَ؛هرگزكسانى راكه درراه خداكشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اندكه نزدپروردگارشان روزى داده مى شوند » هستند به پیروزی عزت آفرین انجامید.
وامروز درپس سال ها ، هفته دفاع مقدس باز می آید تا مظلومیت بزرگ و البته سربلندی ملتی را یادآوری کند که به تنهایی در مقابل زیاده خواهان خون ریز و یاری گران و هم پیمانان آن ها ایستاد تا آزادگی وجوانمردی به ارث برده ازحسین ( ع ) رانگاهبانی کند.
دراین روزها، یادوخاطره شهدا را بیش از پیش گرامی بداریم و به ارواح بلندشان درود بفرستیم و برای ادامه دادن راه شان با آنان تجدید میثاق نماییم.
دفاع ما مقدس بود البته برای کسانی که به قران اغتقاد دارند
خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
شهادت نامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد می زند
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم ناله هل من معینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته
شاعر: سید مجتبی شجاع
با سلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید.
————
http://farakhan.kowsarblog.ir/ghadir110
این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمانخواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است.مقام معظم رهبری ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم
امام خمینی رحمه الله علیه
فرم در حال بارگذاری ...