من از شما بدجور دلخورم حاجی!
آقای عقیلی امیر ارتش به حاج همت گفت: من از شما بدجور دلخورم حاج همت گفت: بفرمایید چه دلخوری ای دارید گفت: حاجی! شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش رد می شید یه دست تکان می دیدو با سرعت رد می شید، ولی وقتی از کنار بسیجی های خودتون رد می شید،هنوز یه کیلومتر مونده، اول چراغ میدی، بعد بوق می زنی،بعد آروم آروم سرعت رو کم می کنی، بعد 20 متر مونده به دژبانی بسیجی ها پیاده می شی،
لبخند می زنی، دوباره دست تکون می دی، بعد سوار می شی و از کنار دژبانی رد
می شی همه ی ما از این تبعیض مابین ارتشی ها و بسیجی ها دلخوریم
♡❤
حاج همت با لبخند گفت:
اصل ماجرا این است که دژبانی های ارتشی چند ماه آموزش تخصصی دیده اند.
اگر ماشینی از دژبانی رد بشه و به اون مشکوک بشن، از دور بهش علامت می دن،
بعد تیر هوایی می زنن، آخر کار اگر خواست بدون توجه از دژبانی رد بشه،به لاستیک ماشین تیر می زنند. ولی این بسیجی ها که تو می گی اگر مشکوک بشن اول رگبار میبندند، تازه بعد یادشون می افته باید ایست بدن!یک خشاب رو خالی می کنن بابای صاحب بچه را در میارن.بعد چند تا تیر هوایی شلیک می کنن وآخر که فاتحه ی طرف خونده شد داد می زنن ایست!
▬▬▬▐این را که حاجی گفت بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد▌▬▬▬
عبـــــــــــــور باید کرد...
درد بی دوا......
گفتم اســیر عـشق حسـینم عـلاج چیـست ؟
گـفتا مـگو به هیچ کس این درد بی دواستـ …
این فلسفه حجاب منه...
•°•°•°•°•°•°•°•°
حجاب یعنی
توباید پرنسس قشنگ بابا باشی …
خوشگل و ناناز همسرت باشی …
نه طعمه ای واسه هوسها و چشم چرونیه خیلی ها…
عزیزدلم
حجاب یعنی
من شوهرم رو دوست دارم!!
حتی اگه مجرد باشم اما نسبت به همسر آینده ام امانت دار موندم…
منم مثل تو عشوه های دخترونه دارم …
دیوونه بازیهای خودم رو دارم …
لباسای خوشمل دارم …
لاکهای رنگی رنگی دارم …
اما
تو دنیای قشنگ من…
حجاب یعنی
“وفاداری”
نه معنای محدودیت و حصاری که تو توویه ذهنت داری…
این فلسفه ی حجاب منه …
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥
چه حسی نسبت به این عکس دارین؟
بعضی از مادرها “شیر مرد” پرورش می دهند……
مهربان باشیم
مهــربــانے شیـوه مردمـانے سـت
کـہ زنـدگے را حقِّ همـہ می دانند
♡❤
مهربان باشیم
نزن این ها اینقدر نمی ارزند....
در یکی از عملیات ها که برعلیه منافقین بود قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم.
من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده ؛ موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنی بود.
ایشان از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده ای؟
گفتم: بله.
گفت: موشک ها چقدر می ارزد؟
گفتم مگر می خواهی بخری؟!
گفت بگو چقدر می ارزد. گفتم مثلا شش هزار دلار.
گفت: “مقدم نزن این ها اینقدر نمی ارزند.”
●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●
شادی روح فاتح »خرمشهر«
شهـ♥ــید حاج احـــ ـمــ ــد کاظـ♥ـــمی
ܓ✿صلواتܓ✿
شهید حسن طهرانی مقدم