فکر نکنی چادر سر میکنم چون ........
18 اردیبهشت 1394
ببین عزیزم!
مانتوی آستین سه ربع ات چقد خنک ِ واسه تابستون …
من مریض نیستم که بخاطر آستین ِ کوتاه ِ مانتوم ساق دست میکنم …
تازه اینقدم گرم میشه وقتی میچسبه به دست … آدم دستش خارش هم میگیره!
اینکه تو شلوغی ِ مترو چادرتو از لای جمعیت جمع کنی
و مواظب باشی یکی که داره پیاده میشه چادرتو با خودش نبره!
فکر نکنی چادر سر میکنم چون مانتویی که زیر چادر تَنَمه زشته!
نچ!
کلی هم پول مانتومو دادم! اما تو نمیبینی اش…
حالا مانتو هیچی….
میدونی چادر مشکی چقدر گرون شده؟؟؟!!!
بخوای حساب کتاب کنی سر نکردن اش به صرفه تره!
والا منم میفهمم آدم وقتی شال شو شُل سر کنه کلی هوا میاد و میره و خنک میشه…
میفهمم وقتی روسری مو لبنانی میبندم به حد خفگی گرمم میشه…
ببین من خوب میدونم وقتی سوزن میکوبم تو روسری چند ده هزار تومنی ام
خراب میشه!
صاف و صوف نگه داشتن ِ لبه روسری خیلی سخته!
مخصوصا اگه ساتن و ابریشمی و … باشه!
وقتایی که از کنار مترو رد میشم باید سفت چادرمو جمع کنم
که به پای آقایی که داره از کنارم رد میشه نپیچه!
که بخواد چپ چپ نگام کنه که چادرتو جمع کن بابا!
میدونی زیر چادر و روسری چقدر کله آدم خارش میگیره؟؟؟!!!
اما خیلی چیزا هست که باعث میشه من روی دلم پا بذارم
و یه “خانم چادری” باشم اونم با افتخار …
خیلی چیزا هست که باعث میشه عاشق چادرم باشم
با وجود ِ همه سختی هاش …
حس هایی که نمیشه نوشتن شون …
باید حس شون کرد ، فقط حس..
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥